مهمترین رمز قداست نوروز، تقارن آن با روز غدیر خم میباشد. در میان اعیاد اسلامی هیچ عیدی به عید غدیر خم نمیرسد، چنانکه در احادیث فراوان بر آن تاکید شده است. (1)
علامه مجلسی از شهید اول نقل میکند که ایشان بدون واسطه از علامه سید مرتضی بهاء الدین علی بن عبد الحمید نسابه روایت کرده، با سلسله اسنادش از: «معلی بن خنیس» از امام جعفر صادق علیْه السلام که فرمود:
روز نوروز همان روزیست که در آن پیامبر صلی الله علیْه و آله و سلم روز غدیر خم برای امیرمومنان علیْه السلام پیمان گرفت و همگان بر ولایت او اقرار نمودند. (2)
آنگاه تعدادی از رخدادهای روز نوروز را میشمارند و در پایان میفرمایند:
نوروز روزیست که در آن قایم ما اهلبیت قیام میکند و بر دجال پیروز میشود و او را در کناسه کوفه به دار میزند.
هیچ روز نوروزی نیست جز این که ما در آن فرج را متوقع هستیم، زیرا که آن از ایام ما هست، فارسها آن را نگه داشتند و شما آن را ضایع کردید. (3)
تطبیق عید غدیر بر عید نوروز یکی از معجزات علمی ایمه علیْهم السلام میباشد. در زمان ما با وجود نرم افزارها به راحتی قابل اثبات است، اگر روز هجدهم ذیحجه الحرام سال دهم هجری را به نرم افزارها – مثلا نرمافزار السیره النبویه - بدهید، روز اول فروردین در میآید.
این مطلب را علامه مجلسی بیش از سه قرن پیش با تلاش فراوان اثبات کرده، پس از 53 صفحه تحقیق در ذیل حدیث شریف فرموده:
ورود خورشید به برج حمل در سال دهم هجری با روز 19 ذیحجه الحرام منطبق بود، ولی چون هلال ذیحجه در شب 30 ذیعقده دیده نشد، اول فروردین با روز 18 ذیحجه منطبق شد. (4)
پس از اثبات انطباق غدیر خم با روز نوروز، هیچ نیازی به بررسی سندی حدیث نیست، ولی چون برخی در مورد «معلی بن خنیْس» توقف کردهاند، توضیح میدهیم که:
اولا: او در سلسله اسناد کامل الزیارات قرار گرفته. (5)
ثانیا: وی در سلسله اسناد تفسیر قمی قرار گرفته. (6)
ثالثا: شیخ طوسی او را از سفرای ممدوح شمرده است. (7)
رابعا: پس از شهادت او امام صادق علیْه السلام فرمود:
به خدا سوگند او داخل بهشت شد. (8)
آیت الله خویی در مورد این روایت فرموده که: سند روایت صحیح است. (9)
خامسا: پس از شهادت وی، امام صادق علیْه السلام تا صبح مشغول راز و نیاز بود و برای قاتلش (داود بن علی) از خدا طلب مرگ میکرد.
امام علیْه السلام در سجده بود که از خانه داود بن علی صدای شیون برخاست و معلوم شد که به هلاکت رسیده است. (10)
آیت الله خویی فرموده: این روایت نیز صحیح است. (11)
سادسا: امام صادق علیْه السلام در حق وی طلب مغفرت کرده فرموده:
«رحم الله المعلی» (12)
آیت الله خویی فرموده: این حدیث نیز صحیح است. (13)
پس از اثبات اعتبار حدیث معلی ثابت میشود که عید نوروز همان عید غدیر شمسیست، که همان روز نصب مولای متقیان به امامت، روز اکمال دین و اتمام نعمت است و اعمال فراوانی از معصومین علیْهم السلام برای آن رسیده است.
در مقابل نقلی هست که آن را ابْن شهْر آشوب به تعبیر: «حکایت شده» آورده، که در آن آمده است.
این یک آیین فارسها میباشد و اسلام آن را محو نمود. (14)
علامه مجلسی در نقد این نقل فرموده:
این نقل با روایات معلی منافات دارد، روایات معلی سندش قویتر و در میان اصحاب از شهرت بیشتری برخوردار است. (15)
سپس فرموده: ممکن است آن را حمل بر تقیه کنیم و یا بگوییم آن «نوروز» که مورد نظر منصور دوانیقی بود و میخواست آن را جشن بگیرد
نوروز دیگری بوده، چنانکه اشاره نمودیم که همواره در مورد تعیین روز نوروز اختلاف بود. (16)
در اثبات اعتبار حدیث معلی همین بس که فقهای شیعه در طول قرون و اعصار به استحباب غسل، نماز و روزه در روز عید نوروز به استناد روایت معلی فتوا دادهاند.
حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید محمد علی میلانی، فرزند برومند مرجع والای جهان تشیع، مرحوم آیت الله حاج سید محمد هادی میلانی، در کتاب «نوروز» بالغ بر یکصد تن از فقهای شیعه را از عصر شیخ طوسی تا عصر حاضر نام برده، که در طول هزار سال بر اساس حدیث معلی فتوا به استحباب دادهاند و گروهی از آنها تصریح کردهاند که این فتوا را به استناد حدیث معلی دادهاند. (17)
(محاق)
«محق» در لغت به معنای نقصان است. (18)
چیزی که خیر و برکتش از بین برود، به آن محاق میگویند. (19)
دو سه شب آخر ماه قمری، که ماه دیده نمیشود، محاق نامیده میشود. (20) شب اول ماه قمری که ماه به صورت هلال دیده میشود، آن را هلال گویند، به تدریج بر حجم آن افزوده میشود، به صورت نیم دایره در میآید و تربیع نامیده میشود، چون به صورت دایره کامل دیده میشود، به آن بدر گویند.
پس از شب چهارده به تدریج نقصان پیدا میکند و به صورت نیم دایره در آمده، باز هم تربیع (تربیع دوم) نامیده میشود، سپس رو به نقصان میرود، دو یا سه شب ماه دیده نمیشود، گویند که ماه در محاق است، یعنی کاملا محو و ناپدید شده است.
در شبهای محاق، ماه در میان زمین و خورشید قرار میگیرد، نیمی از آن که به سوی زمین است، نمیتواند از خورشید نور اخذ کند، در نتیجه تاریک و غیر قابل رویت میباشد. (21)
(فاطمیه)
منسوب به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها:
دهه میانی جمادی الاولی و دهه اول جمادی الثانیه را دهه فاطمیه گویند. مشهور در تاریخ شهادت حضرت فاطمه علیْهاالسلام آن است که پس از شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیْه و آله و سلم 75 روز در این دنیا ماند و آن گاه به شهادت رسید. (22)
حضرت موسی بن جعفر علیْه السلام در این رابطه فرمود:
ان فاطمه صدیقه شهیده؛
حضرتفاطمه علیْهاالسلام معصوم و شهید بود. (23)
سالار شهیدان در این زمینه فرمود:
هنگامی که حضرت فاطمه علیْهاالسلام در گذشت، امیر مومنان علیْه السلام او را شبانه و مخفیانه به خاک سپرد و علامت قبر شریفش را محو کرد. (24)
بخاری با سند صحیح از عایشه روایت کرده که گفت:
فاطمه دختر پیامبر، پس از وفات پیامبر صلی الله علیْه و آله و سلم، میراث خودش را از ترکه پیامبر، از آنچه خداوند به عنوان «فیْء» برای او قرار داده و سهم خودش را از ما ترک پیامبر از خیبر و فدک و صدقات آن حضرت در مدینه مطالبه کرد، ابوبکر گفت: پیامبر فرمود:
ما ارث نمیگذاریم، آنچه از ما بماند صدقه است.
پس فاطمه دختر پیامبر خشمگین شد و از ابوبکر قهر کرد و تا زنده بود با وی قهر بود. (25)
در حدیث دیگری به همین مضمون میافزاید:
هنگامی که حضرت فاطمه وفات کرد، همسرش علی علیْه السلام او را شبانه به خاک سپرد و بر پیکرش نماز خواند و به ابوبکر اطلاع نداد. (26)
بر اساس روایت کلینی تاریخ شهادتحضرت فاطمه علیْهاالسلام روز سیزدهم جمادی الاولی خواهد بود.
ما نمیدانیم که در سال یازدهم هجری – سال شهادت پیامبر اکرم – آیا ماه صفر، ماه ربیع الاول و ماه ربیع الثانی آیا هر سه سی تمام بود، یا هر سه 29 روز بود، یا برخی سی تمام و برخی دیگر 29 روز بود؟
از این رهگذر دو روز پیش از سیزدهم جمادی الاولی و دو روز بعد از سیزدهم را به سوگ مینشینیم و عملا ایام شهادت آن حضرت از یازدهم تا پانزدهم جمادی الاولی محسوب میشود.
قول دیگر آن است که حضرت فاطمه 95 روز بعد از پیامبر به شهادت رسید. (27)
از این رهگذر ایام شهادت آن حضرت از اول تا پنجم جمادی الثانیه خواهد بود. شیعیان شیفته و عاشقان دلباخته اهلبیت علیْهم السلام یک دهه در فاطمیه اول و یک دهه در فاطمیه دوم به عزاداری میپردازند.
نوروز در محاق
زیرا نوروز سال 1392 با دهه میانی جمادی الاولی (فاطمیه اول) و نوروز 1393 در میان دو دهه فاطمی و نوروز 1394 با دهه اول جمادی الثانیه (فاطمیه دوم) مصادف میباشد.
همانگونه که در بخش آغازین این نوشتار یادآور شدیم، عید نوروز فقط یک عید ملی نیست، بلکه بیش از آن که ملی باشد، عید مذهبیست. زیرا نوروز سال دهم هجری دقیقا مصادف با هجدهم ذیحجه الحرام بود، در نتیجه نوروز همان غدیر شمسی میباشد و برای ما بسیار مقدس میباشد.
جز این که ماههای قمری نسبت به ماههای شمسی هر سال در حدود 11 روز تغییر مییابد، گاهی نوروز با ماه محرم و صفر و گاهی با ایام فاطمیه مصادف میشود که در این صورت نوروز در محاق قرار میگیرد.
امسال عید نوروز با ایام فاطمیه مصادف است، سال آینده در میان دو ایام فاطمی و سال بعد با ایام فاطمیه دوم، در نتیجه:
«ما سه سال عید نداریم»
یک درس آموزنده
یکی از خاطرات جالب و شیرین، که با گذشت بیش از 30 سال هنوز هم برایم جالب است و امیدوارم برای خوانندگان نیز جالب و آموزنده باشد، خاطرهایست مربوط به یک مسلمان سیاه پوست آمریکایی.
غالب شیعیان با نام بوکس زن معروف آمریکایی «محمد علی کلی» آشنا هستند.
او پس از تشرف به اسلام و آیین تشیع نام «محمد علی» را برای خود برگزید. در آن روزگاری که مسابقات او در صدر اخبار بین المللی جای داشت یکی از شرکتها از ایشان برای انجام مسابقهای برای شش ماه بعد دعوت میکند، قرار داد امضاء میشود، مهمانها دعوت میشوند، سالن برگزاری مسابقه اجاره میشود، دو ماه از این قرار داد میگذرد، وی برای تنظیم برنامهای به سررسید خود مراجعه میکند و متوجه میشود که روز مسابقه با روز عاشورا مصادف است. به شرکت برگزار کننده مسابقه تلفن میکند و میگوید:
من در آن روز از مسابقه معذور هستم، باید چند روز جلوتر یا عقبتر انجام شود. طرف قرارداد میگوید به هیچ وجه امکان پذیر نیست، ما سالن کرایه کردیم، هتل رزرو کردیم، بلیط هواپیما برای مدعوین گرفتیم و هرگز نمیتوانیم آن را تغییر بدهیم. «کلی» میگوید:
آن روز مصادف با روزیست که هم کیشان من در آن روز مراسم عزاداری دارند، اگر من آن روز مسابقه بدهم شماری از شیعیان به جای عزاداری در خانه نشسته، مسابقه مرا تماشا خواهند کرد و من در محضر سالار شهیدان شرمنده خواهم بود. سر انجام میزان خسارت آن شرکت را بر آورد میکنند، آقای «کلی» دو میلیون دلار به عنوان خسارت به آن شرکت میپردازد و تاریخ مسابقه را تغییر میدهند.
«کلی» مسلمان جغرافیایی نبود، او پس از تحقیق به حقانیت اسلام و تشیع پی برده بود، از آیین اجدادی خود دست کشیده، به شرف اسلام و تشیع مشرف شده بود، از این رهگذر برای مراسم عزاداری سالار شهیدان چنین بها میداد و برای این که شماری از شیعیان را با تماشای بازی خود، از شرکت در عزاداری مانع نشود، مبلغ دو میلیون دلار خسارت پرداخت.
امیدواریم ارباب رسانه از این تازه مسلمان آمریکایی پند بگیرند، همراه و همگام با امت شریف ایران در ایام نوروز امسال و دو سال بعد، به احترام حضرت صدیقه طاهره از پخش برنامههای شاد خود داری نموده، در سوک شفیعه امت به سوک بنشینند، موجبات رضایت و خشنودی یوسف زهرا را فراهم نمایند.
حرمت فاطمی
بر احدی از دوستان اهلبیت عصمت و طهارت پوشیده نیست که حفظ حرمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر همگان لازم و ضروریست.
رسول اکرم صلی الله علیْه و آله و سلم میفرماید:
ان لله عزوجل ثلاث حرمات، فمنْ حفظهن حفظ الله دینه و دنْیاه و منْ لمْ یحْفظْهن لمْ یحْفظ الله دنْیاه و لا آخرته.
قلْت: و ما هن؟ قال: حرْمه الْاسْلام و حرْمتی و حرْمه رحمی؛
برای خداوند متعال سه حرمت است، هر کس آنها را رعایت کند، خداوند از دین و دنیای او حراست میکند و هر کس آنها را رعایت نکند، خداوند از دنیا و آخرت او حفاظت نمیکند.
راوی پرسید: آن حرمتها کدامند؟
فرمود:
1) حرمت اسلام؛
2) حرمت من؛
3) حرمت خویشاوندان من (29)
همهی خویشاوندان پیامبر اکرم صلی الله علیْه و آله و سلم از کوثر جاری رسالت، قلهی هرم عصمت، سر سلسلهی خاندان عصمت و طهارت سرچشمه میگیرند. رعایت حرمت فاطمی، رعایت حرمت خدا و رسول خدا و آیین خدا میباشد.
امام باقر علیْه السلام در مقام بیان جایگاه رفیع حضرت زهرا علیْهاالسلام فرمود:
و لقدْ کانتْ مفْروضه الطاعه علی جمیع منْ خلق الله، من الْجن و الْانْس و الْطیْر و الْوحْش و الْانْبیاء و الْملایکه؛
حضرت فاطمه علیْهاالسلام بر همهی مخلوقات خداوند، از پریان، آدمیان، پرندگان، درندگان، پیامبران و فرشتگان واجب الاطاعه میباشد. (30)
از این رهگذر حفظ حریم صدیقهی طاهره، برای اولین و آخرین، حتی پیامبران پیشین از حضرت آدم تا حضرت خاتم الانبیا علیْهم السلام لازم و ضروری بود، چنانکه رییس مذهب امام جعفر صادق علیْه السلام فرمود:
و هی الصدیقه الْکبْری و علی معْرفتها دارت الْقرون الْاولی؛
او صدیقه کبریست و همه قرنهای اولیه بر محور معرفت او گردیدهاند. (31)
خاتم پیامبران یکی دیگر از جلوههای حرمت فاطمی را این گونه بیان میکند: چون روز قیامت فرارسد، منادی الهی از اعماق عرش خدا بانگ میزند:
یا اهْل الْموْقف! غضوا ابْصارکمْ و نکسوا رووسکمْ، لتجوز فاطمه بنْت محمد علی الصراط؛
هان ای اهل محشر! دیدگان خود را فرو بندید و سرهای خود را پایین بیندازید، تا حضرت فاطمه دختر حضرت محمد صلی الله علیْه و آله و سلم از صراط بگذرد. (32)
این منتهای حرمت فاطمیست که به هنگام عبور آن حضرت از صراط، باید همهی مخلوقات، همهی انبیاو اولیاء و همهی اولین و آخرین، دیدههای خود را فرو بندند و سرهای خود را پایین بیندازند، تا ناموس کبریا، دختر خاتم الانبیاء و همسر خاتم اوصیاء از صراط عبور کند.
آنچه گفته شد مشتی از خروار، اندکی از بسیار و قطرهای از دریای بیکران حرمت حضرت فاطمه سلام الله علیها میباشد.
با این مقام شامخ و جایگاه بلند فاطمی، آیا ضرورت ندارد که شیعیان شیفته و ارادتمندان دلسوخته آن حضرت، در این سه سالی که ایام نوروز با ایام شهادت جانگداز آن حضرت مصادف شده، از هر گونه ابراز شادی و شادمانی پرهیز کنند و با حضور گرم خود در مراسم عزای آن حضرت، موجبات رضایت آن حضرت را فراهم نمایند، که رضایت آن حضرت، رضایت حضرت احدیت را در پی دارد. (33)
حرمت حضرت زهرا علیْهاالسلام تا آنجاست که هر وقت به محضر پدر بزرگوارش شرفیاب میشد، خاتم انبیاء دست دخترش را میگرفت، آن را میبوسید و او را در جای خود مینشاند. (34)
اشرف کاینات در آخرین لحظههای خود خطاب به مولای متقیان فرمود:
یا علی انْفذْما امرتْک به فاطمه،
یا علی! آنچه فاطمه به تو امر کند، آن را انجام بده و در پایان وصیتهای خود فرمود:
و اعْلمْ یا علی انی راض عمنْ رضیتْ عنْه ابْنتی فاطمه و کذلک ربی و ملایکته.
یا علی ویْل لمنْ ظلمها و ویْل لمنْ ابْتزها حقها و ویْل لمنْ هتک حرْمتها و ویْل لمنْ احْرق بابها؛
یا علی! بدان که من خشنود هستم، از هر کسی که دخترم فاطمه از او خشنود باشد، پروردگار من و فرشتگانش نیز از آن شخص خشنود میباشند.
یا علی! وای بر کسی که به او ستم کند، وای بر کسی که حق او را پایمال کند، وای بر کسی که حرمت او را هتک کند و وای بر کسی که در خانهاش را آتش بزند. (35)
علامه بزرگوار، آیت الله سید باقر هندی، متوفای 1329 ق. در شب عید غدیر در عالم رویا به محضر مقدس قطب عالم امکان حضرت بقیه الله ارواحنا فداه شرفیاب شده، آن حضرت را غرق غم و اندوه مشاهده نموده، عرضه داشته:
مولای من! همه در شب عید سعید غدیر، شاداب و شادمان هستند، چرا شما را غمگین و اندوهناک میبینم؟!
حضرت فرمودند:
ذکرْت امی و حزنها؛
به یاد مادرم فاطمه و غمهای آن حضرت افتادم.
سپس فرمود:
لا ترانی اتخذت لا و علاها بعد بیت الاحزان بیت سرور
نه، نه، سوگند به مقام والا و جایگاه بلند آن حضرت، هرگز پس از «بیت الاحزان» خانهی شادی و سرور بر نخواهم گزید. (36)
اگر آن پیشوای انس و جان حتی در شب غدیر، به یاد مصایب مادر بزرگوارش محزون است، بر ما شیعیان شیفته و ارادتمندان دلباخته است
در ایام نوروز که مصادف با ایام شهادت آن حضرت میباشد، به یاد بیت الاحزان آن حضرت و به پیروی از فرزند دلبندش حضرت بقیه الله ارواحنا فداه، از هر گونه جشن و سرور پرهیز کنند و از خداوند منان بخواهند که با تعجیل در امر فرج آن حضرت سفره بشارت ظهور را در گستره جهان هستی بگستراند، انشاء الله.
منابع:
(1). شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 736
(2). مجلسی، بحارالانْوار، ج 59، ص 119
(3). همان
(4). همان، ص 120
(5). ابن قولویْه، کامل الزیارات، ص 62، باب 17، ح 9
(6). علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 1، ص 222، ذیل آیه 159 از سوره انعام
(7). شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 347
(8). همو، اختیار معرفه الرجال، ص 377، ج 707
(9). آیت الله خویی، معجم رجال الحدیث، ج 18، 239
(10). کشی، ص 378، ح 708
(11). خویی، همان.
(12). کشی، ص 380، ح 712
(13). خویی، همان، ص 242
(14). ابْن شهْر آشوب، المناقب، ج 4، ص 344
(15). مجلسی، بحارالانْوار، ج 59، ص 100
(16). همان، ص 101
(17). میلانی، نوروز، ص 36 - 42
(18). ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 5، ص 301
(19). خلیل، ترتیب کتاب العین، ص 755
(20). ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 38
(21). محمد شفیق غربال، الموسوعه العربیه المیسره، ص 1349
(22). کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 458
(23). همان
(24). همان
(25). بخاری، صحیح بخاری، ج 4، ص 96
(26). همان، ج 5، ص 177
(27). خزاز، کفایه الاثر،ص65؛ دولابی، الذریه الطاهره، ص 152،ح 199؛ طبری، اعْلام الْوری،ج 1،ص 300
(28). شیخ طوسی، مصْباح الْمتهجد، ص 793؛ طبری، دلایل الامامه، ص 134، ح 43؛ سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج 3، ص 161
(29). ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص 150
(30). طبری امامی، دلایل الامامه، ص 106
(31). شیخ طوسی، الامالی، ص 668، ح 1399
(32). سبط ابن جوزی، تذکرهی الخواص، ج 2، ص 334
(33). طبرانی، معجم کبیر، ج 1، ص 108
(34). ارْبلی، کشْف الْغمه، ج 1، ص 453
(35). علامه مجلسی، بحارالانْوار، ج 22، ص 485
(36). سید عبدالرزاق مقرم، وفاه فاطمه، ص 97
منبع : کتاب فاطمیه در محاق